در سالهای اخیر، با گسترش فضای مجازی و افزایش تأثیر شبکههای اجتماعی بر افکار عمومی، برخی گروههای رسانهای به جای اطلاعرسانی شفاف، از این فضا برای کسب منافع شخصی و گروهی استفاده کردهاند. رسانههایی که به جای پیگیری حقیقت، بر پایه فشار، تخریب و امتیازگیری فعالیت میکنند، اکنون به یکی از مسائل جدی در روزنامهنگاری تبدیل شدهاند. پدیدهای که مهدی جلیلی، روزنامهنگار و مدرس دانشگاه، از آن با عنوان «باج نیوز» یاد میکند و آن را تهدیدی برای اعتماد عمومی و روزنامهنگاری مستقل میداند.
جلیلی در یادداشتی در باشگاه روزنامهنگاران ایران نوشته است که در سالهای اخیر، برخی افراد و گروههای رسانهای با دریافت مبالغ کلان، اقدام به انتشار یا حذف اخبار به نفع یا علیه افراد و نهادها کردهاند. به گفته او، در یک مورد، پنج میلیارد تومان صرف شد تا رئیس یک نهاد اقتصادی از سمت خود برکنار شود. این مبلغ به یک چهره رسانهای پرداخت شد تا با ایجاد جریان خبری هدفمند، زمینه برکناری این مدیر را فراهم کند.
او نوشته است: «به گفته یکی از مقامات وزارت اقتصاد، فقط در سال ۱۴۰۲ بانکها در مجموع بیش از ۱۰۰ میلیارد تومان برای همکاری با باج نیوزها هزینه کردهاند.»
او همچنین به نمونههایی دیگر اشاره کرده که در آنها برخی فعالان رسانهای برای انتشار توییتهای حمایتی از یک مقام دولتی یا حتی برای سکوت در برابر یک موضوع، مبالغ قابل توجهی دریافت کردهاند. به عنوان مثال، یک فرد برای انتشار یک توییت حمایتی ۱۵ میلیون تومان دریافت میکند و هزینه توزیع این محتوا در میان حسابهای کاربری وابسته به او، به ازای هر حساب، ۱۰ میلیون تومان برآورد شده است. حتی مواردی گزارش شده که برخی فعالان رسانهای برای منتشر نکردن یک توییت، مبالغ هنگفتی دریافت کردهاند.
جلیلی در بخش دیگری از این یادداشت مینویسد که افزایش نفوذ باج نیوزها نهتنها به حرفه روزنامهنگاری آسیب میزند، بلکه باعث کاهش اعتماد عمومی به رسانهها و اطلاعات منتشرشده میشود. او معتقد است که انتشار گسترده اخبار نادرست و هدفمند، فضای رسانهای را به سمت قطبیسازی سوق داده و زمینه را برای گسترش بیاعتمادی در جامعه فراهم میکند. به باور او مکانیزم اصلی این رسانهها استفاده از «اتاق پژواک» است؛ فضایی که در آن، اخبارِ تحریفشده و جهتدار بارها تکرار میشود تا مخاطبان را تحت تأثیر قرار دهد و تصویری نادرست از واقعیت ارائه کند.
به گفته این روزنامهنگار، مدیران روابط عمومی و تصمیمگیران سازمانها از نخستین قربانیان این روند هستند. آنها زمانی که با حجم گستردهای از اخبار منفی و هدفمند مواجه میشوند، تصور میکنند که افکار عمومی علیه آنها شکل گرفته است، در حالی که این تنها نتیجه بازتاب مکرر یک خبر در فضای رسانهای کنترلشده است. این فشارها باعث میشود برخی مدیران به جای شفافسازی و ایستادگی در برابر جریانهای غیررسمی، به پرداخت پول و همکاری با باج نیوزها تن دهند.
جلیلی در ادامه پیامدهای این وضعیت را فراتر از تخریب چهره افراد و نهادها دانسته و گفته است که این روند در نهایت روزنامهنگاری تحقیقی را نابود میکند. به گفته او در فضایی که باج نیوزها بر آن مسلط شوند، هرگونه افشاگری یا گزارش تحقیقی به عنوان تلاشی برای امتیازگیری تعبیر میشود و این امر اعتماد عمومی به روزنامهنگاری واقعی را از بین میبرد. از سوی دیگر، قدرت گرفتن این رسانهها به افزایش باورهای افراطی و دوقطبی شدن جامعه منجر میشود، زیرا فضای رسانهای را از گفتوگوهای سالم تهی کرده و امکان شنیده شدن دیدگاههای مختلف را کاهش میدهد.
به باور این روزنامهنگار مقابله با باج نیوزها نیازمند اقداماتی چندجانبه است. او پیشنهاد کرده است که در وهله نخست روزنامهنگاران مستقل و حرفهای با همافزایی و همکاری بیشتر، این جریانها را افشا کنند. در مرحله بعد، مدیران و تصمیمگیران باید به سواد رسانهای مجهز شوند تا در دام این شبکهها نیفتند و از شفافیت به عنوان ابزاری برای مقابله با این رسانهها استفاده کنند. جلیلی همچنین بر لزوم اصلاح قوانین و برخورد حقوقی با این رسانهها تأکید کرده و نوشته است که باید سازوکارهای نظارتی مؤثرتری برای جلوگیری از سوءاستفاده رسانهای تدوین شود.
گسترش باج نیوزها نهتنها تهدیدی برای روزنامهنگاری حرفهای، بلکه عاملی برای تضعیف بنیانهای دموکراتیک جامعه است. رسانهها یکی از مهمترین ابزارهای نظارت عمومی بر قدرت هستند، اما زمانی که خود به ابزاری برای فشار و معامله تبدیل شوند، امکان دسترسی به حقیقت برای شهروندان از بین میرود. در چنین فضایی، نه تنها مدیران و نهادها، بلکه کل جامعه با خطر بیثباتی اطلاعاتی و کاهش آگاهی عمومی مواجه خواهد شد.