مقالهای تحلیلی از فائق کورتولموش، استاد دانشگاه سابانجی در ترکیه، نشان میدهد که چرا رژیمهای استبدادی از آزادی بیان میترسند و چگونه آزادی بیان میتواند به مردم قدرتی جمعی برای مقابله با سلطه بدهد. او با بررسی دقیق نظام سانسور چین، نشان میدهد که سانسور نه فقط برای پنهانکردن حقیقت، بلکه برای جلوگیری از شکلگیری «دانش مشترک» بین مردم طراحی شده است؛ دانشی که برای اقدام جمعی ضروری است.
در این تحلیل، سانسور بهمثابه ابزار راهبردی سلطه معرفی میشود. مثلاً در چین، حکومت نهفقط با سانسور بلکه با ایجاد اصطکاک اطلاعاتی (کندکردن دسترسی) و «غرقکردن فضا» با اطلاعات بیربط تلاش میکند توجه عمومی را از رویدادهای حساس منحرف کند. هدف نه پنهانکردن واقعیت بلکه جلوگیری از آن است که مردم بدانند دیگران نیز همین واقعیت را میدانند. در نبود این آگاهی مشترک، اقدام جمعی ممکن نمیشود.
کورتولموش استدلال میکند که آزادی بیان، بهتنهایی کافی نیست. برای آنکه آزادی بیان واقعاً مردم را توانمند کند، به زیرساختهایی نیاز است: رسانههایی عمومی، مستقل و پاسخگو که اطلاعات قابلاعتماد تولید کنند، و فضایی که همه بتوانند صدای خود را به جمع برسانند. در غیاب این شرایط، حتی در جوامع دموکراتیک نیز نابرابری در «صدا» میتواند توزیع قدرت را به نفع گروههای مسلط تحریف کند.
این مقاله همچنین آزادی بیان در محیطهای کاری را ضروری میداند. بهویژه آنجا که کارگران از حق بیان محروماند، نهفقط صدایشان خاموش میشود، بلکه تواناییشان نیز برای شکلدادن به دانش مشترک و اقدام جمعی از بین میرود. برای مثال ماجرای شرکت آمازون که در اپلیکیشن داخلی خود واژههایی مانند «اتحادیه»، «افزایش حقوق» و «آزادی» را ممنوع کرده بود، بهخوبی این مسئله را نشان میدهد.
نویسنده این مقاله معتقد است که آزادی بیان باید بهعنوان «قدرتی جمعی برای مردم در برابر سلطه اقلیت قدرتمند» بازتعریف شود؛ این قدرت تنها در صورتی تحقق مییابد که همه افراد بتوانند در شکلدادن به دانش مشترک جامعه نقش داشته باشند و این به معنای وجود رسانههای قابلاعتماد، گفتوگوی آزاد در فضاهای عمومی، و امکان حضور و شنیدهشدن برای همه اقشار جامعه و نهفقط صاحبان ثروت و قدرت، است.