کمپین معلولان؛ داستان یک مطالبه‌گری مستقل و صدایی که خاموش شد

کمپین‌ها بنابر تعریف و تاریخچه‌ی خود در جهان، ابزارهایی قدرتمند برای جلب توجه، ایجاد تعامل و هدایت مخاطب به سوی یک هدف مشخص هستند و بدون آن‌ها، پیام‌ها در شلوغی ارتباطات گم می‌شوند. در این میان کمپین‌های مرتبط با افراد دارای معلولیت نه‌تنها به افزایش آگاهی عمومی و تغییر نگرش‌های اجتماعی کمک می‌کنند، بلکه با یادآوری ظرفیت‌ها و نقش‌آفرینی‌های ارزشمند این افراد، بستری برای مطالبه‌گری، توانمندسازی و حضور فعال‌تر آن‌ها در تمامی عرصه‌های جامعه فراهم می‌سازند.

معلولان در ایران پس از انقلاب همواره تلاش‌هایی در جهت سازمان‌دهی و تشکل‌یابی کرده‌اند و از همان ماه‌های منتهی به انقلاب بهمن ۵۷، با تشکیل «جامعه‌ی معلولین ایران» به عنوان نخستین سازمان غیردولتی معلولین ایرانی، گامی موثر را در این راه برداشتند. سازمانی که هدف اصلی خود را «پیگیری و تلاش در جهت شناساندن توانایی‌ها و حل مسائل و مشکلات و همچنین ارتقاء بیش از پیش نیروهای مادی و معنوی معلولان» معرفی و تلاش کرده تا در جهت تحقق اهداف خود، اقدامات متنوعی را در زمینه‌های فرهنگی-آموزشی، حقوقی-اجتماعی، بهداشتی-درمانی، رفاهی و دیگر خدمات مرتبط انجام دهد. گام های بعدی نیز در دهه‌ی ۷۰ شمسی، تشکیل نهادهایی چون «کانون معلولین توانا» و «دفتر فرهنگ معلولین قم» بوده که به عنوان دو نمونه از سازمان‌های غیردولتی، برخی از اقداماتشان را می‌توان جزو اقدامات یک کمپین اجتماعی در نظر گرفت.

معلولین در نیمه دهه‌ی ۹۰ شمسی، با تشکیل «کمپین پیگیری حقوق افراد دارای معلولیت» گامی جدی را به عنوان نخستین جنبش مدنی مستقل معلولان ایران برداشتند. بهروز مروتی، مدیر کمپین پیگیری حقوق افراد دارای معلولیت که از سال ۱۳۹۵ اعلام موجودیت کرد، در گفتگویی که در بهمن ۱۳۹۷ منتشر شد، اقدامات این کمپین را واکنش به ناکارآمدی دستگاه‌های دولتی دانسته و هدف کمپین را تغییر در عملکرد این دستگاه‌ها عنوان می‌کند. او در این گفتگو می‌گوید که «به نظر بنده عملکرد نهادهای دولتی قابل دفاع نیست. کار اساسی و بنیادینی در راستای احقاق حقوق افراد دارای معلولیت صورت نگرفته است. کارهایی هم که شده، آن قدر در مقابل کارهای نشده کم است که به چشم نمی‌آید؛ از جمله: عدم اجرای هیچ یک از مفاد قانون حمایت از حقوق معلولان  در مصوبه سال ٨٣، کنوانسیون افراد دارای معلولیت مصوب سال ٨٧ و تصویب نامه هیات دولت مصوب سال ٩٤. با این حال، امیدواریم با فعالیت‌هایمان شاهد تغییرات در عملکرد نهادهای دولتی در بحث حقوق افراد دارای معلولیت باشیم؛ هم چنان که در طی این دو سال شاهد تغییراتی بوده‌ایم.» این کمپین در دوران حیات خود، دستاوردهایی چون تاثیرگذاری بر «تصویب قانون حمایت از حقوق معلولان» در سال ۱۳۹۶ و گرفتن احکامی از دیوان عدالت اداری به سود برخی از افراد دارای معلولیت شدید و فاقد شغل داشته است. احکامی که دولت را موظف به اجرای ماده‌ی ۲۷ قانون حمایت از حقوق معلولان کرده است. اما نکته‌ی تلخ این‌جاست که این کمپین در آغازین ماه بهار ۱۴۰۴، پس از حدود ۹ سال فعالیت تعطیل شد و آن امیدها هم ناامید گشتند. نکته اینجاست که به گفته آقای مروتی، «بی‌توجهی‌های دولت به مطالبات جامعۀ افراد دارای معلولیت و ناامیدی این جامعه» از دلائل تعطیلی این کمپین بوده است.

فعالیت‌های کمپین

بهروز مروتی در همان گفتگویش، دو سال پس از تشکیل کمپین، گفته بود که فعالیت‌های کمپین در دو بخش انجام میشده. بخش اول مربوط به «اقدامات کمپین در زمینه فرهنگ سازی و ترغیب جامعه هدف به شرکت در فعالیت های اجتماعی» بوده که توسط اقداماتی همچون افزایش آگاهی حقوقی، ترویج مطالبه‌گری آگاهانه، ارسال نامه به نمایندگان مجلس، جمع‌آوری امضا، برگزاری همایش‌ها و نشست‌ها، و همچنین انتشار اخبار موثق، «پیگیری اخبار منتشر شده جهت تایید، تکذیب یا توضیحات مشروح تر مسئولان، جلب اعتماد جامعه هدف و مسئولان و تبدیل شدن به یک منبع خبری قوی» انجام میشده است. بخش دوم هم مربوط به اموری بوده که به گفته‌ی مروتی، دستاوردهای انجام شده قانونی است که می‌توان آنها را نیز به دو حوزه تقسیم کرد. یکی تصویب شدن قانون حمایت از حقوق معلولان و دیگری «اخذ ردیف و بودجه‌ی ویژه‌ی اجرای قانون حمایت از حقوق معلولان به مبلغ ١١٠٠ میلیارد تومان از سازمان برنامه و بودجه.»

این کمپین در راستای فعالیت‌های خود، موفق شده بود که «اخبار موثق درباره خشونت در مراکز نگهداری، مشکلات اقتصادی، و تبعیض در استخدام معلولان» را پوشش داده و به منبعی موثق برای رسانه‌ها بدل شود. در طی ۹ سال فعالیت، کمپین هم‌چنین موفق به تصویب لایحه‌ی حمایت از حقوق معلولان، تأمین بودجه دولتی، پیگیری اجرای ماده ۲۷ این قانون (کمک هزینه‌ی معیشت برای افراد دارای معلولیت بسیار شدید و یا شدید فاقد شغل و درآمد)، بازگرداندن حقوق معوقه از طریق شکایت‌های جمعی، و جلب توجه عمومی با افشای موارد نقض حقوق و تبعیض شد.

بی‌توجهی‌ای که دلسرد کرد و صدای معلولان که خاموش شد

دلائل مختلفی را می‌توان برای تعطیلی کمپین حمایت از حقوق معلولان بر شمرد. بهروز مروتی، مدیر این کمپین در گفتگو با روزنامه‌ی شرق، دو دلیل عمده را بر می‌شمرد.

دلیل اول، بی‌توجهی ساختاری و نهادینه شده از سوی دولتیان است. یعنی با وجود تصویب قانون حمایت از حقوق معلولان در سال ۱۳۹۶، اجرای آن با بی‌توجهی نهادهای دولتی مواجه شد. به گفته‌ی مروتی، در سال‌های اخیر، تمرکز کمپین بر اجرای مهم‌ترین ماده‌ی این قانون، یعنی ماده ۲۷ بود که مقرر کرده «دولت مکلف است کمک‌هزینه‌ی معیشت افراد دارای معلولیت بسیار شدید یا شدید فاقد شغل و درآمد را به میزان حداقل دستمزد سالانه تعیین و اعتبارات لازم را در قوانین بودجه سنواتی کشور مدنظر قرار دهد» یعنی قرار است که این ماده، از افراد دارای معلولیت، حمایت‌های مالی و معیشتی کند. اما این ماده اجرا نمی‌شود و کار به جایی می‌رسد که تعدادی از معلولین، به دلیل عدم اجرایی شدن این ماده از سازمان بهزیستی به دیوان عدالت اداری شکایت می‌کنند و تعداد قابل توجهی از ایشان هم توانستند به حقوق از دست رفته خود که از سال ۱۳۹۷ مورد تضییع قرار گرفته بود، برسند. اما مسئله این‌جاست که این ماده و قانون، به صورت خودکار اجرا نمی‌شود و نیاز به شکایت هست. به گفته‌ی مروتی، «دولت‌ها به حقوق معلولان توجه نمی‌کنند» و «حتی دولت‌هایی که قول ویژه‌ای برای اجرای قانون داده بودند، اقدام خاصی نکردند.» دولت ها تنها وعده می دادند و هیچ حمایت مالی یا معنوی هم نمی‌کردند. مروتی هم‌چنین میگوید که «نه دولت گوش شنوایی داشت و نه مجلس.» دولت پزشکیان هم که به گفته این فعال حقوق معلولان، برای اجرای قانون حمایت از افراد دارای معلولیت قول‌های ویژه‌ای داده بود، «اقدام خاصی نکرد و بودجه‌ی اختصاص داده‌شده به قانون در دولت چهاردهم هیچ تفاوتی با دولت رئیسی یا روحانی نداشت.»

دلیل دوم، مسئله‌ی دلسردی، ناامیدی، فرسودگی و فشارهای ناشی از فعالیت مستقل و مستمر از سویی و منفعت‌محوری جماعتی در تشکل‌ها از سویی دیگر است. کمپین کاملا مستقل بود و منبع درآمد خاصی نداشت، «بلکه هزینه‌های ضروری را خود افراد معلول پرداخت می‌کردند» و از سویی دیگر، جامعه‌ی معلولان گمان می کرد که با تصویب قانون حمایت از حقوق معلولان، این قانون اجرایی و مشکلات تا حد زیادی برطرف می‌شود. اما چنین نشد. به گفته مدیر کمپین معلولان، این رفتارها باعث ایجاد ناامیدی در میان معلولان شد و در نتیجه به گفته مروتی، «معلولان در تجمعات و اعتراضاتی که فراخوان آن را می‌دادیم مشارکت چندانی نمی‌کردند.» کمپین هم بدون پشتوانه و بدنه اجتماعی نمی‌تواند کاری از پیش ببرد. آقای مروتی هم‌چنین در گفتگویی با «آرمان ملی» می‌گوید که خود افراد دارای معلولیت هم «به دلیل سرخوردگی و دلسردی از سال‌ها مطالبه‌گری که داشتند، و روز به روز نه تنها به حقوق‌شان نمی‌رسیدند و سال به سال، حتی بیشتر از قبل حقوق‌شان نادیده گرفته می‌شد، دچار یاس و سرخوردگی شدند و خودشان هم دیگر روحیه‌ی مطالبه‌گری نداشتند، زیرا آن‌چه می‌دیدند این بود که وقتی سال‌ها در چارچوب قوانین و مقررات کشور به دنبال حقوق خود بودند، بعد از برگزاری جلسات متعدد و مذاکره با مسئولان، هیچ فایده‌ای ندارد و هیچ مسئولی به هیچ وعده‌ای که قبل از انتخابات می‌داد، بعد از اینکه انتخاب می‌شد عمل نمی‌کرد.» در واقع فشار روانی، اقتصادی و حجم بالای مطالبات بدون پاسخ، باعث شد بسیاری از اعضا در طول زمان فرسوده شوند.

از سویی دیگر، مدیر این کمپین می‌گوید که «گاهی به انفعال تشکل‌ها و شبکه‌های مرتبط با طیف‌های مختلف معلولان تلنگر زده و آنها را مورد انتقاد قرار می‌دادیم.» این مسئله هم باعث شده که این گروه‌ها، نه تنها از کمپین حمایت نکنند که دست به کارشکنی هم بزنند. مدیر کمپین معلولان در خصوص این تشکل‌ها و مسئولین آن‌ها می‌گوید که به باور او «این تشکل‌ها بیشتر به دنبال منافع خود و حفظ سمت‌ها و صندلی‌ها‌یشان هستند.»

مروتی همچنین در گفتگوی دیگری با آرمان ملی، به مسئله‌ی عدم تعریف منابع مالی در کمپین هم اشاره می‌کند. او می‌گوید که آنها در طی این ۹ سال هیچ کمک مادی و معنوی از سوی نهادهای دولتی و عمومی مثل شهرداری و حتی اشخاص دریافت نکرده و این مساله روز به روز مشکلات کمپین را بیشتر می‌کرد. یعنی عدم وجود بودجه و تعریف مکانیزمی برای دریافت منابع مالی کمپین هم خود دلیل دیگری بر تعطیلی این مجموعه است.

به قول حافظ شیرازی، «در میخانه ببستند خدایا مپسند.» کمپین معلولان تعطیل شد و اما انباشت تجربه از این کمپین هم‌چنان پابرجاست. انباشت تجربه‌ای که می‌تواند با ایجاد ساختارهای غیرمتمرکز، به دلیل آسیب‌زا بودن و هدف قرار گرفتن ساختارهای متمرکز توسط حکومت، استفاده‌ی موثر از فضای مجازی و در واقع پیگیری حقوق معلولان از طریق فضای مجازی و همچنین آموزش بیشتر فعالان و جلب حمایت آن‌ها و ترغیب امر مطالبه‌گری در آنان، در گام‌ها، کمپین‌ها و نهادهای بعدی، به تقویت معلولان برای احقاق حقوقشان کمک کند. هر شکستی در فضای مدنی و مطالبه‌گری یک تجربه است و قابل درس‌گیری. درسی که که پس از افتادن، می‌توان از آموخت تا باز برخواستنی دیگر، گامی به پیش گذاشته شود. معلولان ایران هم چنین خواهند کرد. این قضیه دیر و زود خواهد داشت. اما سوخت و سوز نخواهد داشت.