به گزارش شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان، حرفهای نوید ادهم مشاور وزیر آموزش و پرورش در نشست اخیر فعالان آموزشی مناطق محروم، واکنش محمدتقی فلاحی، فعال صنفی معلمان را در پی داشت. فلاحی میگوید بسیاری از نکاتی که مشاور وزیر امروز بر زبان رانده، سالها پیش از سوی فعالان صنفی گفته شده اما نهتنها نادیده گرفته شد، بلکه با سرکوب و حذف پاسخ داده شد.
فلاحی در گفتوگو با فرارو گفت: «آنچه مشاور وزیر آموزش و پرورش بیان کرده در واقع بخشی از مطالبی است که بیش از دو دهه است توسط نهادهای صنفی مستقل و فعالان صنفی آگاه در آموزش و پرورش، گفته شده، تاکید شده، نقد شده، فریاد زده شده اما متاسفانه به دلیل گفتن همین حرفها این افراد و این نهادها مورد شدیدترین هجومها قرار گرفته و تعدادی از اعضای فعال و هیئت مدیره این تشکلها بابت این سخنان و بابت اعتراض به این شرایط متهم، بازداشت، دادگاهی، زندانی و اخراج شدهاند و برخی از آنها سالهای متمادی در زندان به سر بردهاند.»
او همچنین به وضعیت اعضای این تشکلها اشاره کرد: «برای این فعالان و برخی از معلمانی که از خواستههای تشکلهای صنفی، حمایت کردهاند، پرونده سازی شده و غیر از حکمهای قضایی و اتهامات امنیتی، مجازاتهای گوناگون شامل اخراج، انفصال، بازنشستگی اجباری و پیش از موعد، محرومیت از مزایایی نظیر رتبه بندی، قطع حقوق و امثال این احکام توسط مراکز تخلفات اداری برقرار شده است و میشود.»
فلاحی معتقد است که استقبال از حرفهای نوید ادهم، به این معنا نیست که همه چیز تغییر کرده، بلکه نشانهای است از اینکه «این گفتنها، نوشتنها و اعتراضها توسط نهادها و فعالان صنفی مستقل، بیفایده نبوده و بخشی از مدیریت نظام آموزشی هم معترف به این موارد و ضعفهای اساسی در نظام آموزشی کشور شدهاند.»
از نظر این فعال صنفی معلمان، دو عامل اصلی بحران آموزش در ایران «ایدئولوژیک بودن نظام آموزشی» و «تمرکزگرایی شدید» است و این دو عامل، منشاء بیانگیزگی معلمان، بیزاری دانشآموزان از مدرسه و ناکارآمدی عمومی نظام آموزشی کشورند.
او در این رابطه گفت: «به باور ما مادامی که نگاهی کاملا سیاسی در هدفگذاری و دست چندم در تخصیص بودجه و اعتبارات به آموزش و پرورش در نظام سیاسی کشور وجود دارد، مادامی که آموزش و پرورش به عنوان یک ابزار برای القای تفکرات متحجرانه موجود در بخشی از نظام سیاسی به دانشآموزان تلقی میشود و نه دستگاهی مستقل در حوزه اجتماعی، اقداماتی از نوعی که توسط نوید ادهم بیان شده، نمیتواند راهگشا باشد.»
فلاحی از کالایی شدن آموزش انتقاد کرد و گفت: «ما در کانون صنفی معلمان معتقدیم که نظام آموزشی کشور به تاسی از نظام اقتصادی و سیاسی کشور به شدت طبقاتی شده و آموزش به عنوان یک کالای عمومی، تبدیل به کالایی خصوصی شده و نگاه حاکمان بر آموزش نه به عنوان یک حق که به عنوان یک امتیاز برای افراد هست و طبعا افرادی که هزینه بیشتری برای این آموزش پرداخت می کنند می توانند از آموزش با کیفیت و اصلا از آموزش بر خوردار شوند.»
فلاحی معتقد است که نتیجه این وضعیت، آموزش بیکیفیت، سواد پایین، مهارتهای ضعیف، ترک تحصیل و بیانگیزگی دانشآموزان است. همان مواردی که اکنون مشاور وزیر هم به بخشی از آنها اذعان کرده است، اما بدون درک ریشهها و بدون ارائه راهحل واقعی.
به گفته او کانون صنفی معلمان راهحل خروج از بحران را در کاهش اختیارات و دخالتهای ستاد در امور استانها و مدارس، کنار گذاشتن نگاه سیاسی و القائات تنگنظرانه ایدئولوژیک، پایان دادن به تمرکزگرایی، حذف نگاه امنیتی به نهادهای صنفی و گذار به آموزشی دموکراتیک، مشارکتی و برابر میبیند.